منظور از منفعت، استفادهای است که از هر یک از اعضا و دستگاههای بدن انتظار میرود، که از جملۀ مهمترین آنها حواس پنجگانۀ انسان است. زائل کردن عقل یا از بین بردن یک منفعت یا حس مهم به طور کامل، موجب تعلّق دیۀ کامل خواهد شد، ولی اگر اهمیت آن حس یا منفعت چندان زیاد نباشد، دیۀ کمتر و یا ارش به آن تعلّق خواهد گرفت. بنابراین، دیۀ از بین رفتن حس لامسه و حسچشایی (برخلاف سایر حواس) تنها موجب ارش و نه تعلّق دیۀ کامل میشود. به دیۀ برخی از اعضا، که « قانون مجازات اسلامی » قبل از پایان دادن به این بخش، تنها ذکر این نکته ضروری است که فقها میزان دیۀ آنها را مورد بحث قرار دادهاند، نپرداخته است، و بنابراین، به نظر میرسد که در اینگونه موارد، همانطور که ادارة حقوق قوةقضائیه نیز طی یک نظریۀ مشورتی اظهار داشته است، باید به منابع معتبر فقهی مراجعه حکم به پرداخت ارش ،« قانون مجازات اسلامی » کرد و نمیتوان، به عدمِ ذکر آنها در قانون، به استناد مادة 559 داد، زیرا مادة مذکور به مواردی که شرعاً مقدار خاصی به عنوان دیه تعیین نشده است اشاره دارد.
در مقایسۀ مادة 408 و مادة 410 ، تفاوتی بین «. زبان یا لب موجب قصاص است و باید مقدار و محل آنها رعایت شود آنها به چشم میآید. مطابق مادة 408 ، حتی اگر بینی یا گوش مجنی علیه دارای حس بویایی یا شنوایی نباشد، بینی یا اگر فرد گویا زبان کسی را که لال است » ، گوش سالمِ جانی در برابر آن قصاص میشود، در حالی که، به موجب ماد قطع کند قصاص ساقط است و دیه گرفته میشود. دلیل تفاوت این دو حکم واضح است. نقش بینی و گوش در زیبایی چهره آنچنان است که قطع آنها، حتی اگر بویایی یا شنوایی نداشته باشند، نقص عمدهای محسوب میشود، و اساساً میتوانگفت که بویایی یا شنوایی منفعتی است خارج از خود بینی و گوش و عدم آن ناشی از خللی در قوة بینایی یا شنوایی است؛ لیکن، برای زبانِ غیرگویا منفعت زیادی قابل تصور نیست، و در هر حال تفاوت بین زبان گویا و زبان لال آنچنان اساسی است که اگر زبانِ فرد گویا در مقابل زبان فرد لال قصاص شود، عرفاً رعایت اصل مماثله و برابری نشده است. بهنظر میرسد که در اعمال مادة 410 ، تفاوتی بین علّتهای مختلف لالی وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر، چه علت این امر نقص خود زبان و چه نقص تارهای صوتی یا ناشنوا بودن فرد و یا هر چیز دیگری باشد، در هر حال، قصاصِ زبان گویا در برابر زبان کودکی که هنوز به حد سخن گفتن » ، زبانِ فرد گویا در برابر زبانِ فرد لال جایز نیست. ولی مادة 411 ). همین طور، طبق قسمت اخیرمادة ) « نرسیده است، قصاص میشود، مگر آن که لال بودن کودک ثابت شود زیرا منفعت اصلی و مهم زبان گویایی ،« زبان دارای حس چشایی در برابر زبان بدون حس چشایی قصاص میشود » ،410 آن است و نه حس چشایی آن.