مقالات وکیل - مشاوره حقوقی

انواع مقالات گوناگون در زمینه های حقوق و وکالت

مقالات وکیل - مشاوره حقوقی

انواع مقالات گوناگون در زمینه های حقوق و وکالت

دیه بینی، زبان و لب در قانون

در مقایسۀ مادة 408 و مادة 410 ، تفاوتی بین «. زبان یا لب موجب قصاص است و باید مقدار و محل آنها رعایت شود آنها به چشم میآید. مطابق مادة 408 ، حتی اگر بینی یا گوش مجنی علیه دارای حس بویایی یا شنوایی نباشد، بینی یا اگر فرد گویا زبان کسی را که لال است » ، گوش سالمِ جانی در برابر آن قصاص میشود، در حالی که، به موجب ماد قطع کند قصاص ساقط است و دیه گرفته میشود. دلیل تفاوت این دو حکم واضح است. نقش بینی و گوش در زیبایی چهره آنچنان است که قطع آنها، حتی اگر بویایی یا شنوایی نداشته باشند، نقص عمدهای محسوب میشود، و اساساً میتوانگفت که بویایی یا شنوایی منفعتی است خارج از خود بینی و گوش و عدم آن ناشی از خللی در قوة بینایی یا شنوایی است؛ لیکن، برای زبانِ غیرگویا منفعت زیادی قابل تصور نیست، و در هر حال تفاوت بین زبان گویا و زبان لال آنچنان اساسی است که اگر زبانِ فرد گویا در مقابل زبان فرد لال قصاص شود، عرفاً رعایت اصل مماثله و برابری نشده است. بهنظر میرسد که در اعمال مادة 410 ، تفاوتی بین علّتهای مختلف لالی وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر، چه علت این امر نقص خود زبان و چه نقص تارهای صوتی یا ناشنوا بودن فرد و یا هر چیز دیگری باشد، در هر حال، قصاصِ زبان گویا در برابر زبان کودکی که هنوز به حد سخن گفتن » ، زبانِ فرد  گویا در برابر زبانِ فرد لال جایز نیست. ولی مادة 411 ). همین طور، طبق قسمت اخیرمادة ) « نرسیده است، قصاص میشود، مگر آن که لال بودن کودک ثابت شود زیرا منفعت اصلی و مهم زبان گویایی ،« زبان دارای حس چشایی در برابر زبان بدون حس چشایی قصاص میشود » ،410 آن است و نه حس  چشایی آن.


 
 
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.